پژوهشگر هنر گفت: هنر اسلامی هر اندازه در معنا و مفهوم غنی باشد باید از یک ویژگی مهم هم بهره برد آنهم روزی حلال در ساخت و پخش است چون فیلم یا سریالی که از این امر بیبهره باشد مطمئن باشید راه به جایی نخواهد برد.
هنر اسلامی و کارکرد آن در محافل هنری مورد بحث فراوان است و هنوز هم درباره آن نظری ثابت حاصل نشده است، زیرا هر قشری با توجه به نوع نگاهی که دارد پیرامون این حوزه نظر می دهد . برای نمونه نوع نگاه یک فیلمساز را هیچگاه نمیتوان با اندیشههای یک پژوهشگر یکی دانست. با این مقدمه درباره هنر اسلامی با حجتالاسلام والمسلمین سید علی آتشزر استاد حوزه و دانشگاه گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
تعاریف پیرامون هنر اسلامی متعدد است زیرا نوع نگرش به این موضوع نزد پژوهشگران متفاوت است. اما بحث اصلی ما پیرامون کارکرد است که آیا هنر اسلامی میتواند وجود داشته باشد. پیرامون این موضوع توضیح دهید؟
در تعاریف هنر دینی نسبتها متغیر است چون در برخی مواقع تعریفها برگرفته از حس هنرمند است و در مواقعی دیگر برگرفته از تأثیر هنر بر مخاطب بیان میشود البته نوعی دیگری از تعریف هم در این میان وجود دارد که به نوع فرم و معنای اثر هنری مربوط میشود.
در هنر اسلامی، سلوک دینی هنرمند هم اهمیت دارد. این موضوع در کارکرد اثر هنری نقش مهمی ایفا میکند زیرا سلوک هنرمند به هر حال در جنس کار هم نمود خود را نشان میدهد. در همین رابطه روایتی از حضرت عیسی (ع) از سوی ائمه بیان شده است. حضرت عیسی (ع) میفرمایید آن دوستی خوب است که شما را یاد خدا میاندازد. منظور از این روایت این است تا بگویم اثر اسلامی، کاری است که در باطن مخاطب یک اشتیاق و شوقی برای درک عالم هستی و آفریدگار آن ایجاد کند. در این رابطه میخواهم از سینمای جهان مثال بزنم. در آثار «کارل درایر» فیلمساز دانمارکی نوع حرکت دوربین، نماها و تدوینش که دارد مکمل مضمون دینی کارش است.
سینمای دینی همچنین باید حس تجربه دینی را در بیننده زنده کرده تا با استفاده از گزاره اسلامی بتواند مخاطب را به سمت اسلامی عمیقتر هدایت کند. در این رابطه شاید بتوانیم این راه هم اضافه کنیم خود اثر هنری در ساخت، تولید و عرضه مبتنی بر گزارههای اسلامی باشد. منظور اینکه اگر نحوه تولید و حتی پخش کار شکلی حرام داشته باشد هر اندازه ساختار و معنا در خدمت آموزههای اسلامی باشد بازهم کارکرد لازم حادث نخواهد شد.
میخواهیم بحث را جزئیتر کنیم. بیایید به این نکته بپردازیم که چگونه میتوان تمام توضیحاتی را که بیان کردید را در سینما جا داد؟ چون مخاطب شاید با جزئیات این بحث ناآشنا باشد.
یکی بخش از این مطلب به مدیریت هنری مربوط میشود. یعنی سیاستگذاری که در سینمای کشوری اسلامی انجام میشود باید موضوعات اسلامی را مدنظر قرار گیرد. نکته دوم اینکه روش مدیران باید مبتنی بر اسلام باشد. این خواسته را هم میتوان در قالب آییننامه اداری و اجرایی انجام داد .
بخش دیگر به آموزشهای هنری مربوط میشود. در این حوزه هم آموزش باید بر اساس گزارههای دینی شکل گیرد. در آموزش اسلامی تمامی الگوها و اسطورهای که برای آموزش دانشجویان هنر انتخاب میشود باید دینی باشد نه اینکه در حوزههای نظری، الگوها اساطیری شکلی غیر دینی داشته باشد. از نگاه من دانشجویی که در چنین فضای درس میخواند مطمئناً در آینده نیز نخواهد توانست کارهایش را در راستای مفاهیم دینی خلق کند.
در انتهای بحث اگر بخواهید در رابطه با سینمای دینی الگوی متناسب از هنرمند دینی که آثارش همخوانی درستی از موضوع دارد اشاره کنید سینماگری را برای مثال زدن، میتوانید نام ببرید؟
شهید آوینی بخشی از فعالیت فکریش به روی آموزش هنر متمرکز بود. وی روند آموزشی را عقیم در حوزه سینمای دینی و فیلمسازی متدیّنانه میدید. او در کارهایش از «خان گزیدهها» گرفته تا «روایت فتح» شکلی درستی از مفاهیم اسلامی را نشان میدهد.
نظر شما